ملاحظه مي‌كنيد همان خدايي كه خ

ساخت وبلاگ
ملاحظه مي‌كنيد همان خدايي كه خلقت را براساس يك سنت كلي به‌راه انداخته است، همين خلق را برگشت مي‌دهد تا مخلوق بتواند به مقصد نهايي خود دست يابد. قبض روح از باطن انسان با توجه به اين‌كه در عالم مجردات قرب و بُعد مكاني نيست، پس نزديك شدن فرشته مرگ به انسان به معني نظر فرشتة مرگ به ملكوت انسان است و لذا صِرف نظر فرشته مرگ – به‌عنوان مظهر اسم قابض الهي- به بُعد غير مادي انسان، روح او را جذب مي‌كند. و قرآن در اين رابطه مي‌فرمايد: «وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ» اي پيامبر اگر بيني هنگامي كه آنان ترسان و هراسان‌اند و در آن حال هيچ نابودي نيست، بلكه از مكان نزديكي گرفته مي‌شوند. بنابراين قبض روح از باطن انسان صورت مي‌گيرد و قرآن آن را تعبير مي‌فرمايد که از مكاني نزديك گرفته مي‌شوند. مکان نزديک يعني در شرائطي كه دوري براي نفس انسان نسبت به فرشتة مرگ مطرح نيست و چون فرشته مرگ مجرد است و مجرد فوق مكان و زمان است,‌همه جا به طور كامل و تمام حاضر و نزديک است و فاصله‌اي بين او و بقية موجودات مطرح نيست. موجود کامل طوري است که همة وجود او در همه جاي هستي حاضر است. و لذا حضرت عزرائيل جان انسان‌ها را اخذ کرده و به ساحت و عالَم ديگري سير مي‌دهد که آن عالَم را عالم برزخ مي‌گويند. عالَم برزخ دليل وجود عالَم برزخ در قرآن چون انسان‌ها از سكرات گذشتند و وارد عالم برزخ شدند و با قواعد آن عالم روبه‌رو گشتند و عوامل غفلتي كه در دنيا آنها را از ابديتشان غافل مي‌كرد، همه از مقابل انسان عقب رفت، در آن حال اگر فرد متوفي اهل ايمان نباشد با يك پشيماني فوق‌العاده‌اي روبه‌رو مي‌شود و از خدا تقاضا مي‌كند خدايا مرا برگردان بلكه عمل صالحي انجام دهم. قرآن در اين رابطه مي‌فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ». چون آن کفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مي‌کنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلکه عمل صالحي در آنچه ترک کرده‌ام انجام دهم. جواب مي‌شنود ديگر نمي‌شود و تا قيات مانعي پشت سر آن‌ها هست كه نمي‌توانند به دنيا برگردند. پس معلوم مي‌شود آن‌ها، اولاً: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمي بين دنيا و قيامت قرار مي‌گيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشياري و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مي‌يابند كه پشيمان مي‌شوند و تقاضاي برگشت به دنيا را مي‌كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطي است كه فاقد نفس امّاره - كه موجب انجام گناه و غفلت است - هستند، ولي اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگي دنيايي همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايي را انجام مي‌دهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آن‌ها گفته مي‌شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمي‌گويند،‌اين يك حرفي است كه اين‌ها مي‌زنند و لذا خداوند مي‌فرمايد:‌ «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ». اگر آنها برگردند باز به همان كارهايي كه پيامبران در دنيا از کارها بازشان مي‌داشتند، برمي‌گردند و آنها دروغ مي‌گويند. سير به سوي لقاء امام خميني«رحمه‌الله‌عليه» مي‌فرمايند: «وقتي که انسان مُرد، قواي نفس در مرتبة برزخيت جمع خواهند شد و به آن مرتبه رجوع خواهند كرد و قشر خود را كه بدن باشد، خواهند انداخت، يعني قوا به باطن نفس رجوع خواهند كرد. اين است معني «اِذَا مَاتَ بْنُ آدَمَ فَقَدْ قَامَتْ قِيَامَتُهُ» كه مي‌فرمايد: چون فرزند آدم مُرد، قيامتش بر پا مي‌شود، اين «قيامت صغري» است. يك «قيامت كبري» هم هست و آن وقتي است كه تمام قواي عالم بر باطن وجود برگشت نمايند.» قرآن در معرفي قيامت مي‌فرمايد: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الاَرْضُ غَيرَ الاَرْضِ والسَّمواتِ، وَ بُرِزُو لِلّهِ الْواحِدُ الْقَهّار». قيامت روزي است که زمين غير از زمين مي‌شود و آسمان‌ها غير از آسمان مي‌شود، و همه براي خداي واحد قهّار بروز مي‌کنند. براي تحقق قيامت مقدماتي لازم است، آن مقدماتي که براي انسان و موجودات حالت بين دنيا و قيامت به‌وجود مي‌آيد، عالم برزخ مي‌گويند که براي خود عالَمي است با تمام خصوصيات يک عالَم، و اين عالم مقدمه‌اي است براي رسيدن و روبه‌روشدن هر موجود با چهرة اصلي خود. آسمان و زمين پس از تبديل، چهره اصلي خود را نشان داده و با چهره اصلي كه در برابر خداي قهار ظاهر مي‌شوند، بروز مي‌كنند. قبل از وقوع قيامت، آسمان‌ها و زمين تغييراتي كرده‌اند تا وقتي تبديل و تحول به آخر رسيد و صورت قبلي‌شان از ميان برخاست و حجاب كنار رفت و صورت اصلي ظاهر گشت، قيامت شروع ‌شود و آسمان‌ها و زمين هم در برابر خداي متعال قرار مي‌گيرند. اساساً اصل حركت حاكم بر عالم مي‌فهماند كه كل هستي به معاد مي‌رسد، و هر موجودي در مسير خاص خود و طبق قوانين و سنن حساب شده به حركت افتاده و پيوسته در حركت مي‌باشد تا به وجود حقيقي كه رسيدن به مبدء متعال است، برسد. در مسير رسيدن به وجود حقيقي بايد از برزخ عبور کرد و هر اندازه انسان‌ها بيشتر خود را متوجه چنين انتقالي بنمايند و به برزخ ايمان بياورند و مطابق آن ايمان عمل کنند، راحت‌تر در برزخ قرار مي‌گيرند و بهتر سير کرده و از مزاياي آن استفاده مي‌نمايند. تفاوت در لقاء الهي
داستان عشق...
ما را در سایت داستان عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeid kharidefarsi12302 بازدید : 257 تاريخ : شنبه 18 خرداد 1392 ساعت: 20:50